بخشش قاتل به حرمت امام رضا(ع)
گروه حوادث/ پسر جوانی که به اتهام قتل دوستش محکوم به قصاص شده بود وقتی پای چوبهدار رفت در آخرین لحظات با گذشت بیقید و شرط پدر و مادر مقتول به زندگی برگشت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، سال 98 نزاع مرگباری بین دو جوان کمالشهری (استان البرز) رخ داد، در این درگیری خونین پسر جوانی بهنام امید- 35 ساله- جان باخت و عامل جنایت که یکی از دوستان مقتول بود خیلی زود بازداشت شد.
متهم در همان بازجوییهای اولیه به قتل دوستش اعتراف کرد و پشت میز محاکمه قرار گرفت. این متهم که در زمان وقوع جنایت 38 سال سن داشت با ابراز ندامت و پشیمانی درخواست بخشش کرد اما به درخواست پدر و مادر مقتول و با حکم قضات دادگاه به قصاص محکوم شد.
با این حال خانواده متهم تمام تلاش خود را به کار بستند تا رضایت خانواده مقتول را جلب کنند از سوی دیگر مددکاران زندان نیز با برگزاری جلسههای صلح و سازش سعی در جلب رضایت این خانواده و گذشت از قصاص داشتند با این حال تلاشها نتیجه نداد و سرانجام مرد زندانی در سحرگاه چهارشنبه گذشته برای اجرای حکم پای چوبهدار رفت.
در آن لحظات سخت و دلهرهآور، او تنها نام خدا را زیر لب زمزمه میکرد و نمیخواست ناامید شود.
میدانست گناه نابخشودنی مرتکب شده و خودش را مستحق مرگ میدانست اما یک لحظه اشکهای مادرش و صورت در هم شکسته پدرش را نمیتوانست فراموش کند.
رئیس زندان، نماینده دادستان و قاضی اجرای احکام همه در حیاط زندان حاضر بودند از چند ساعت قبل مذاکرات با پدرومادر مقتول و آخرین تلاشها برای گرفتن رضایت آنها آغاز شده بود اما پدر مقتول خواستار سریع اجرای مراسم بود.
طناب دار با دستان پدر مقتول به دور گردن قاتل انداخته شد و در حالی که همه منتظر اجرای حکم بودند ناگهان در کمال ناباوری پیرمرد با دستان لرزانش و در مقابل چشمان حیرتزده حاضران این بار طناب را از گردن مرد جوان باز و اعلام رضایت کرد.
مرد زندانی که باورش نمیشد دعاهایش مستجاب شده باشد زانوانش لرزید و روی زمین افتاد. او سجدهکنان شکر خدا را بجا میآورد و از پدر و مادر مقتول که به او زندگی دوباره بخشیده بودند تشکر و قدردانی میکرد در حالی که گریه میکرد و بر دستان پدر مقتول بوسه میزد از آنها میخواست که حلالش کنند.
گفتوگو با پدر مقتول
پدر امید درباره اعلام رضایتش به خبرنگار «ایران» گفت: افراد زیادی برای جلب رضایت به سراغمان آمدند اما آنقدر دلمان سوخته بود و سوگوار از دست دادن پسرمان بودیم که هرگزبه خودمان اجازه بخشش نمیدادیم، فکر میکردیم تنها چیزی که ما را به آرامش میرساند مرگ قاتل فرزندمان است. او داغ بزرگی بر دل ما گذاشته بود و نمیتوانستیم گذشت کنیم تا اینکه در روز مراسم نمیدانم چه اتفاقی افتاد که نوری در دل من و همسرم ایجاد شد و باهم تصمیم گرفتیم او را ببخشیم.
پدر مقتول در ادامه اظهاراتش گفت: شب قبل از اجرای مراسم یکی از خیران که درصدد جلب رضایت ما بود به سراغم آمد اما در نهایت وقتی دید که من حاضر به رضایت نیستم گفت امشب من راهی مشهد مقدس هستم وقتی دستم به ضریح آقا امام رضا علیهالسلام برسد از ایشان میخواهم در دل شما نور رضایت را بتاباند تا به واسطه این نور حس انتقام در دل شما خاموش شود.
من ایمان دارم که امام رضا در دلمان انداخت تا رضایت بدهیم. او درباره رضایت بدون قید و شرط خود نیز گفت: ما با خدا معامله کردیم و بخشیدیم. برای پدر ومادرها سخت است داغ فرزندشان را ببینند من فکر میکنم اگر قاتل پسرمان قصاص میشد اینقدر حس آرامش نداشتم با این بخشش مطمئنم روح پسرم نیز در جایگاه والایی قرار دارد.
گروه حوادث/ مرد مغازهدار که به خاطر پرسیدن قیمت از سوی یک مشتری با او درگیر و باعث مرگش شده بود، بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، روز 23 خرداد امسال خبر درگیری بین متصدی یک سوپرمیوه و مشتریاش در جاده ملارد به پلیس اعلام شد. وقتی مأموران پلیس به محل حادثه رفتند، مشخص شد مرد مغازهدار به دلیل اینکه مشتری 61 سالهاش مدام قیمت میوههای مغازه را پرسیده بود، عصبانی شده و پس از درگیری او را هل داده است. بلافاصله مرد مجروح که از ناحیه سر بشدت آسیب دیده بود، به بیمارستان منتقل شد و متهم نیز به کلانتری رفت. مرد 42 ساله در بازجوییها گفت: من در مغازه بودم که این مرد وارد شد. او مدام قیمت میوهها را میپرسید اما وقتی مبلغ را میگفتم، خرید نمیکرد و به سراغ میوه دیگری میرفت و دوباره قیمتش را میپرسید. چند دقیقهای به همین شکل گذشت؛ فکر کردم قصد مزاحمت دارد چون فقط قیمتها را میپرسید و من که سرگرم کار بودم، دیگر عصبانی شدم و گفتم اگر نمیخواهی خرید کنی، برو بعد او را هل دادم که ناگهان سرش به زمین خورد و مجروح شد.
در حالی که متهم با قرار وثیقه آزاد شده بود چند روز بعد یعنی در تاریخ 28 خرداد مرد مشتری در بیمارستان به علت ضربه مغزی جان باخت. با مرگ وی، بازپرس ویژه قتل در بیمارستان حضور یافت و در نخستین گام دستور بازداشت مرد مغازهدار را صادر کرد.
عامل جنایت در اظهاراتش گفت: وقتی مشتری وارد مغازه شد، با پرسیدن مکرر قیمت میوههایی که جلوی در مغازه بود، باعث شد در یک لحظه عصبانی بشوم و با هم درگیر شویم. در بین درگیری او را هل دادم، اصلاً قصد زدنش را نداشتم اما او زمین خورد و سرش آسیب دید.
پس از اعتراف متهم به قتل، در این زمینه پرونده تشکیل و برای انجام مراحل قانونی به مراجع قضایی ارسال شد.
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی البرز با تأیید این خبر گفت: در این پرونده و بسیاری دیگر از پروندههای جنایی شاهد آن هستیم که طرفین به خاطر یک لحظه عصبانیت زندگی خود را نابود کرده و حتی آینده و سرنوشت خانوادهشان را نیز به تباهی میکشند. در حالی که با کنترل خشم میتوان از فجایع این چنینی جلوگیری کرد.
همدستی مادر و پسر برای یک جنایت خانوادگی
گروه حوادث/ پسر جوان که با همدستی مادرش، سناریوی قتل پدرش را طراحی و اجرا کرده بود پس از 2 هفته مجبور به اعتراف شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اوایل خرداد امسال، پسر جوانی با مراجعه به پلیس یکی از شهرستانهای اطراف تهران از ناپدید شدن پدر 52 سالهاش خبر داد و گفت: پدرم برای انجام کاری روز گذشته از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. دوستان و فامیل هم از او خبری ندارند.
با شکایت پسر جوان تحقیقات پلیسی برای یافتن مرد میانسال به نام شاپور آغاز شد. اما در حالی که تلاشها برای یافتن سرنخی از وی ادامه داشت 15 روز بعد پدر شاپور با پلیس تماس گرفت و گفت: پسرم را کشتهاند و جسدش را در بیابان رها کردهاند.
کشف جسد در بیابان
با تماس پیرمرد، تیم جنایی بلافاصله راهی محل کشف جسد در بیابانهای حسن آباد شدند. با اینکه بهخاطر گذشت زمان بخشی از جسد از بین رفته بود اما آثار کبودی روی گردن او، حکایت از مرگ بر اثر خفگی و قتل داشت.
پدر شاپور در رابطه با پیدا کردن جسد پسرش گفت: از وقتی پسرم ناپدید شد خیلی بیقراری میکردم، دلم میخواست بدانم چه اتفاقی برای پسرم افتاده است. یک روز قبل از کشف جسد، نوهام پدرام که بیقراریهای مرا در گم شدن پدرش میدید، پیشنهاد داد که به بیابانهای اطراف شهر برویم و آنجا را بگردیم تا شاید رد و اثری از پسرم بدست آوریم. اگرچه امیدی به پیدا کردن او نداشتم اما بهتر از این بود که دست روی دست بگذارم. به همراه پدرام راهی بیابانهای اطراف شدیم و در کمال تعجب ساعتی بعد در بیابانهای حسن آباد جسد را پیدا کردیم.
دستگیری پسر مقتول
تمام شواهد و مدارک حکایت از آن داشت که شاپور به قتل رسیده است. از آنجا که پسر مقتول پدربزرگش را به محل کشف جسد برده بود این فرضیه قوت گرفت که او در ماجرای قتل پدرش نقش داشته باشد بنابراین دستور تحقیق از وی صادر شد.
در حالی که پسر 22 ساله منکر جنایت بود اما در تحقیقات پلیسی کارآگاهان به مدارک دیگری رسیدند که نشان میداد پدرام در قتل پدرش دست داشته است. یکی از مدارک این بود که مشخص شد پدرام از مدتی قبل با پدرش اختلاف شدید داشته و از سویی مادر پدرام نیز رابطه خوبی با همسرش نداشته است. دومین مورد این بود که پسر جوان چند روز قبل از مرگ پدرش، بیاجازه و مخفیانه از حسابش 10 میلیون تومان برداشت کرده بود که وقتی پدرش متوجه شده همین مسأله درگیری بین آنها را بیشتر کرده بود.
با کنار هم قرار دادن این دلایل و اینکه پدرام پیشنهاد جستوجو در بیابان را به پدربزرگش داده بود، بازجوییها از وی شدت گرفت و سرانجام لب به اعتراف گشود: من با همدستی مادرم، این جنایت را مرتکب شدم. چند سالی بود که اختلافات پدر و مادرم بیشتر شده بود. هر روز دعوا و درگیری بود و عامل این اختلافات را پدرم میدانستم.
از طرفی پدرم مرد خسیسی بود و با اینکه وضع مالی خوبی داشت اما به من پولی نمیداد. تمام دوستان و همسنو سالهای من موتور و ماشین داشتند که پدرشان برای آنها خریده بود اما من هیچی نداشتم. اختلافات ما زمانی بیشتر شد که من 10 میلیون تومان بدون آنکه به او بگویم از حسابش برداشت کردم.
وقتی پدرم متوجه شد که از حسابش پول برداشت کردم، بهقدری با من بدرفتاری و توهین و تحقیرم کرد که همان موقع نقشه قتلش را کشیدم و وقتی به مادرم گفتم او هم قبول کرد با من همکاری کند.
پدرام گفت: شب حادثه من پاهای پدرم را گرفتم و مادرم دور دهان و گلویش را گرفت. وقتی مطمئن شدیم خفه شده جسد را داخل پتو پیچیده و در صندلی عقب ماشین گذاشتم و به سمت بیابانهای حسنآباد رفتم. جنازه را آنجا رها کردم و به خانه برگشتم. بعد از مدتی، وقتی بیتابی و بیقراریهای پدربزرگم را دیدم تصمیم گرفتم محل رها کردن جسد را به او نشان دهم، تا پدربزرگم آرامتر شود.
با اعتراف پسر جوان، مادر 48 سالهاش نیز بازداشت شد. وی در تحقیقات اظهارات پسرش را تأیید کرد و مدعی شد که پدرام در این جنایت نقشی نداشته است. با اعتراف متهمان به قتل، تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
مرد همسرکش در یک قدمی چوبه دار
گروه حوادث/ حکم قصاص مرد جوانی که مدعی بود همسرش در جریان یک شوخی به قتل رسیده است، در دیوان عالی کشور تأیید شد و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، آذرماه سال 99 مرد جوانی به نام خسرو به پلیس پاکدشت مراجعه کرد و از ناپدید شدن همسر 30 سالهاش به نام مریم خبر داد و گفت: این نامه را در آشپزخانه پیدا کردم، همسرم در آن نوشته که قصد دارد پس از ترک خانه خودکشی کند و از آنجا که سابقه بیماری روانی هم دارد، نگران احوالش شدم و تصمیم گرفتم موضوع را با پلیس در میان بگذارم.
پس از اظهارات مرد جوان، مأموران تحقیقاتشان را آغاز کردند و متوجه شدند او در اظهاراتش تناقضگویی دارد. بعد از آن مشخص شد که روی دستهای خسرو زخمهایی وجود دارد که این مسائل موجب شد مأموران به او ظنین شوند. در حالی که وی منکر اطلاع از سرنوشت همسرش بود اما بازجوییهای فنی از او ادامه یافت تا اینکه لب به اعتراف گشود و گفت همسرش را به قتل رسانده و جسدش را مخفی کرده است.
با اعترافات خسرو، مأموران به محل اعلام شده از سوی متهم رفتند و جسد مریم را در حالی که در کیسه زباله قرار داشت، پیدا کردند.
کارشناسان پزشکی قانونی هم پس از معاینه جسد اعلام کردند که مقتول در پی خفگی جان باخته است. متهم گفت: پنج سال قبل با مریم ازدواج کردم اما از همان ابتدا مشکلات و اختلافات زیادی با هم داشتیم. شب حادثه طبق معمول با هم درگیر شدیم و از فرط عصبانیت با شالی که دور گردنش انداختم، خفهاش کردم. پس از پایان تحقیقات و اظهارات صریح متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی، پدر و مادر قربانی به عنوان اولیای دم مقتول درخواست قصاص کردند. بعد از آن متهم به جایگاه رفت و با نقض اظهاراتش در اداره پلیس و دادسرا گفت: شبی که این اتفاق افتاد، داشتیم شوخی میکردیم که به یکباره شال دور گردنش پیچید و او سیاه شد. آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. اول فکر کردم به خاطر بیماریای که داشته، حالش به هم خورده اما بعد وقتی دقت کردم دیدم نفس نمیکشد و فوت کرده است. من قصد نداشتم او را بکشم و فوت او یک اتفاق بود. در ادامه قاضی از او پرسید که اگر ماجرای شما شوخی بوده و فوت در اثر یک اتفاق رخ داده، چرا در اداره آگاهی و دادسرا بصراحت به قتل همسرت اعتراف کردی؟ متهم جواب داد: پس از اینکه دستگیر شدم، خیلی ترسیده بودم و تحت فشار روحی و روانی به قتل اعتراف کردم، ولی حالا که نزدیک به دو سال از آن ماجرا گذشته و به لحاظ روانی به خودم مسلط شدم واقعیت را میگویم، من همسرم را به قتل نرساندم و اتهام قتل عمد را قبول ندارم.
با ادعای متهم، قضات برای از سرگیری تحقیقات پرونده را به دادسرا برگرداندند و پس از آن پرونده بار دیگر به شعبه دوم کیفری برگردانده شد و قضات پس از بررسی دوباره پرونده و مستندات موجود و همین طور اعترافهای صریح متهم وی را به قصاص محکوم کردند که حکم با اعتراض متهم همراه شد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت، اما قضات دیوان پس از بررسی دقیق پرونده حکم صادره از سوی دادگاه را تأیید کردند و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
پیکر شهید یاسمی تشییع شد
گروه حوادث/مراسم تشییع پیکر مأمور کلانتری ۱۰۸ نواب که هنگام اجرای مأموریت به شهادت رسیده بود، صبح دیروز برگزار شد. سرگرد محمد یاسمی، صبح روز پنجشنبه گذشته برای اجرای حکم جلب به مقابل خانهای رفته اما در آنجا مورد اصابت مستقیم گلوله به قلبش قرار گرفته و به شهادت رسید. پیکر این شهید صبح شنبه در مقر پلیس پیشگیری تهران بزرگ تشییع شد. در مراسم تشییع در کنار خانواده شهید یاسمی، سردار مهدی معصوم بیگی، رئیس پلیس پیشگیری فراجا، سردار محمد شرفی، جانشین معاون هماهنگ کننده فراجا، سردار حمید هداوند، جانشین رئیس پلیس پایتخت، سردار محمدحسین حمیدی، رئیس پلیس راهور تهران بزرگ و عزتالله ضرغامی وزیر میراث فرهنگ و گردشگری نیز حضور داشتند. سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت نیز با صدور پیامی شهادت این مأمور پلیس را تسلیت گفت.
یک کشته در زلزله کیش
گروه حوادث/ زمین لرزه پنج و شش دهم ریشتری صبح شنبه در جزیره کیش منجر به فوت پسری جوان و مصدوم شدن 30 نفر شد. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این زلزله در عمق ۲۲ کیلومتری زمین و ۲۳کیلومتری بندر چارک، ۲۵کیلومتری جزیره کیش و ۵۵ کیلومتری جناح بستک رخ داد. دکتر مصطفی نادعلینژاد، رئیس بیمارستان کیش در این باره گفت: صبح شنبه بر اثر زمین لرزه ، سی و یک نفر مصدوم در بیمارستان پذیرش شدند که نوزده نفر از آنها مرد و دوازده نفر زن بودند. چهار نفر از این افراد از ارتفاع سقوط کرده بودند و یک نفر از آنها نیز از طبقه سوم سقوط کرده بود که دچار ضربه مغزی، شکستگی دست راست و خونریزی شده و پس از عمل جراحی جان خود را از دست داد و بقیه مصدومان نیز بهصورت سرپایی مداوا شدند.
تعطیلی ادارهها، بانکها و دانشگاههای جزیره کیش
سعید پورزادی رئیس ستاد مدیریت بحران کیش گفت: در پی وقوع زلزله صبح روز شنبه ، ادارهها، بانکها و دانشگاههای این جزیره بجز دستگاههای امدادی و خدمات رسان تعطیل شد. ستاد بحران بهصورت ۱۰۰ درصدی در آمادگی قرار دارد و به مردم توصیه میکنیم تا اطلاع ثانوی در محیطهای سربسته حضور نداشته باشند.
هشدار پلیس فتای کیش در خصوص شایعه سازان زلزله
سرگرد محسن بابایی رئیس پلیس فتای فرماندهی انتظامی ویژه کیش گفت: پلیس با رصد اطلاعاتی فضای مجازی با شایعه پراکنان و شایعهسازان زلزله برخورد میکند و از مردم میخواهیم، اخبار مربوط به زلزله را از مراجع رسمی پیگیری کنند. وی افزود: پس از وقوع زلزله در جزیره کیش افرادی در فضای مجازی بویژه شبکههای اجتماعی، اقدام به نشر محتوای آسیبزای روانی میکنند که توصیه میکنیم از این اقدام دست بردارند و پلیس با منتشرکنندگان خبرهای کذب و کسانی که با انتشار تصاویر و اخبار جعلی، علاوه بر تشویش اذهان عمومی موجب دامن زدن به شایعات میشوند، برخورد قانونی خواهد کرد.
نجات معجزه آسای کودک و پیرزن از زیر آوار
گروه حوادث/یک کودک و پیرزن که هنگام ریزش خانه قدیمی دو طبقه زیر آوار مانده بودند با کمک امدادگران آتشنشانی بهطور معجزهآسایی نجات یافتند. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، حدود ساعت 6 صبح شنبه ناگهان لرزش شدید زمین و صدایی مهیب خواب ساکنان خیابان ابوفاضل در منطقه 17 شهریور تهران را آشفته کرد. وقتی همسایهها به کوچه دویدند با خانه دو طبقه و قدیمی همسایه روبهرو شدند که فروریخته و روی سر ساکنان آوار شده بود. این ساختمان قدیمی که حدود 60 متر مساحت داشت، به خاطر گودبرداری خانه مجاور فروریخته بود. همسایهها بلافاصله با آتشنشانی و اورژانس تماس گرفتند و دقایقی بعد امدادگران در محل حاضر شده و شروع به آواربرداری کردند. جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی شهرداری تهران درباره جزئیات این حادثه گفت: در مجاورت این ساختمان عملیات گودبرداری به عمق حدود یک متر در حال انجام بود و بهدلیل این گودبرداری ساختمان مجاور ریزش کرده و به طورکامل تخریب شده است. سخنگوی سازمان آتشنشانی با بیان اینکه ساختمان ریزش کرده خشتی و گلی بود، خاطرنشان کرد: بنا به گفته ساکنان این ساختمان، ۱۳ نفر که از اتباع کشور افغانستان بودند در این ساختمان زندگی میکردند که در حین ریزش ساختمان 2نفر از آنها یعنی یک پسربچه 8ساله و پیرزنی حدوداً ۷۰ ساله زیر آوار مانده بودند. ملکی با بیان اینکه این ساختمان در یک کوچه باریک قرار داشت و همین موضوع نیز عملیات امداد و نجات را با دشواریهایی روبهرو کرده بود، تصریح کرد: عوامل آتشنشانی همزمان با ایمنسازی محل، اقدامات خود برای نجات این 2نفر را آغاز کرده و دقایقی بعد موفق شدند هر 2نفر را در حالی که دچار آسیبهای شدیدی شده اما به طرز معجزهآسایی زنده بودند، از زیر آوار خارج کرده و به عوامل اورژانس مستقر در محل تحویل دهند.
قتل در پاتوق معتادان
گروه حوادث/جسد مرد ناشناسی که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود در اطراف یکی از پاتوقهای معتادان کشف شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 5 صبح جمعه سوم تیر مأموران کلانتری 113 بازار در تماس با بازپرس ساسان غلامی از کشف جسد مرد جوانی خبر دادند. با اعلام این خبر بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شده و جسد مردی حدود 30 ساله را دیدند که با دو ضربه چاقو به قتل رسیده بود. در تحقیقات میدانی، افرادی که در محل حضور داشتند اعلام کردند: حدود ساعت 4 صبح بود که با صدای درگیری از خواب بیدار شدیم. خودمان را به این محل رسانده و جسد را پیدا کردیم ،اما ندیدیم چه کسی او را زده است. تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول و یافتن عامل یا عاملان جنایت از سوی پلیس ادامه دارد.
انهدام باند سلطان کویر
گروه حوادث/ بزرگترین شبکه قاچاق مواد مخدر و روانگردان صنعتی شیشه در جنوب و جنوب شرق کشور شناسایی و منهدم شد.
سرهنگ مهرداد مشوق، جانشین فرمانده انتظامی هرمزگان اظهار کرد: باند سلطان کویر که شبکهای سازمان یافته و بینالمللی در زمینه قاچاق مواد مخدر روانگردان صنعتی شیشه در جنوب و جنوب شرق کشور بود، در حالی شناسایی و منهدم شد که از این باند ۶۰ کیلو شیشه در زمان دستگیری کشف شده است. جانشین فرمانده انتظامی هرمزگان همچنین افزود: این باند پس از ۸ ماه کار اطلاعاتی دستگیر شدهاند و اعضای اصلی آن ۴ نفر هستند. سرشبکه این باند بالغ بر ۸۰۰ میلیارد تومان گردش مالی داشته است که بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان از اموال او از جمله ۱۸ خودرو سواری لوکس و چندین خودرو اسکورت و ۳۵ باب آپارتمان و زمین ناشی از کار قاچاق توقیف شده است.